موارد انفساخ یا بطلان عقد اجاره از میانه مدت

اگر عقدی به طور قهری و خود به خودی از میانه مدت منحل شود
این عقد منفسخ شده نه باطل از عبارت باطل در مواردی استفاده می‌شود که از ابتدا عقدی تشکیل نشده است اما در قانون مدنی در خصوص عقد اجاره برای انحلال عقد اجاره از میانه مدت در بیشتر موارد از عبارت بطلان استفاده شده است.

البته این را باید بر تسامح و اشتباه قانونگذار حمل کرد البته برخی این عبارات را چنین توجیه کرده‌اند که عقد اجاره عقدی مستمر است و اگر یکی از موجبات انحلال از میانه مدت پیش آید این امر به آن معنا است که عقد اجاره از ابتدای تشکیل نسبت به بقیه مدت باطل بوده است.

 

موارد بطلان عقد اجاره از میانه مدت عبارتند از:
۱_اگر عین مستاجره به واسطه عیب از قابلیت انتفاع خارج شده و نتوان عیب را رفع کرد اجاره باطل می‌شود.
۲_عقد اجاره به واسطه تلف شدن عین مستاجر از تاریخ تلف باطل می‌شود در این خصوص باید توجه داشت که:

بنابر ماده ۴۸۳ قانون مدنی طرف قهری قسمتی از عین مستاجر موجب انفساخ اجاره نسبت به آن بخش است اما بنابر ماده ۴۹۶ قانون مدنی طرف قهری تمام عین مستاجر موجب بطلان اجاره است این دو ماده تعارض دارند.
■به نظر می‌رسد که منظور قانونگذار از عبارت بطلان تسامحاً انفساخ اجاره بوده است.
۳_اگر موجر فقط برای مدت عمر خود مالک منافع عین مستاجره بوده اجاره به فوت موجر باطل می‌گردد.
۴_اگر در عقد اجاره شرط مباشرت مستاجر درج شده باشد عقد اجاره به فوت مستاجر باطل می‌شود.
۵_انقضای مدت در عقد اجاره نیز موجب انفساخ عقداجاره است.
۶_انتقال عین مستاجره به مستاجر موجب انفساخ عقد اجاره است چه این انتقال ارادی باشد مانند آنکه موجر عین مستاجره را به مستاجر بفروشد و چه این انتقال قهری باشد مانند آنکه موجر فوت کند و مستاجر وارث او باشد و در نتیجه عین مستاجره به مستاجر ارث برسد.
۷_یک مانع خارجی ایجاد شود و به نوعی فراگیر باشد که قابلیت انتفاع از مال را از بین ببرد